کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

سعدی است سبب...

می گفت عیالِ نازنین، دوش


کمتربنویس شعرِ خودجوش


شعری بسرای ازاینکه گشته..


انسانیت و ادب فراموش


از نانِ ربایِ بانکداری...


تاخلقت بُرجهای منقوش


یا از رُخ دختران که بُرده..


از کلّه ی شیخ و شابِ مان هوش


از نانِ حرامی که به بازار


کاسب خورد و دو آب هم روش


از باده نگوی تا نگردد


تخته درِ آبجویِ «بهنوش»


از بنده خدا ! بگو که رفته


بیراهه ولی چراغ خاموش!


با اینهمه وعظ از چه بابت


غرقِ گنهیم تا بناگوش


.............


گفتم نکند که قصد داری


درماتم من شوی سیه پوش


یا دلخوری از من و سرم را


خواهی که بُرند گوش تا گوش


صد سالِ سیا نخواستم من


شعری و چنین مطالبی توش


آزادی اگر چه هست موجود


امّا نه به حدِّ بند و پاپوش


تنها تو بدان که نیست اینها


تقصیر حقیر پس نزن جوش


«سعدی است سبب که پند مردم


می گوید و خود نمی کند گوش»


«محمدحسین بهدانی»



https://telegram.me/kashkoletanzekolahfarangi

کشف حجاب

مادرم آمدبه شهرو پیشِ مان یک هفته بود


باصفایِ مادرانه از دلم غم را زدود


برخلاف ساعتِ خوابِ زنان شهرما


میزد او برپا به رسم پادگانها صبح زود


با غذای خانه ی ما کاملاً بیگانه بود


چونکه هر وعده عیالم می گرفت از فست فود


دوداسپندش در این یک هفته کمتر دیده شد


بس که از لطف هوا ی پاکِ مان میخورد دود


دیده بود از پنجره زیبا رخانِ شهر را


گاه هم بر عمّه هاشان میفرستاده درود


مثل فرزند ش که طبع شعر دارد،عاقبت


این دوبیت آخری را مادر اینگونه سرود


بی رضاخان هم یقیناً میشود کشفِ حجاب


بی اتم هم میشود در عصر ما کشور گشود


یک رئیس و وعده هایش کافی است و هشت سال


تا دهد با طرحها یش مملکت راباز کود!


«محمدحسین بهدانی»



بااحترام دعوتید به کانال «کشکول طنز کلاه فرنگی»


https://telegram.me/kashkoletanzekolahfarangi


هیئت ما!

درهیئت ما رونق اگرهست،صفا نیست


تنها عَلم وبیرقِ مان اهل ریا  نیست


زخمِ سرِمن حاصل دعوا سَرِ قیمه است


پندم مده ای شیخ که جایِ قمه ها نیست


تاطبل دو متری نکند جلبِ توجّه 


هرگز نظرِ دختر همسایه به ما نیست


آرایش او ویژه ی ایّام عزا هست


منظورندارد،هدفش کشفِ حیا  نیست


بدجور ترافیک شده بابت یک چای


خوب است که نسکافه از آداب عزا نیست


هرنوحه اگر یک میلیون هست،طبیعی است


مدّاح که علّافِ من و شخص شما نیست


صد باند اگر چیده شده در دو وجب جا


در باند صفایی است که در اصلِ صدا نیست


بر سینه زنان خُرده نگیرید که لُخت اند


گرهم که برقصند به یک ریتم، غِنا نیست


قصد هیئات از بنر و این همه تبلیغ


جذبِ کمک و نذر شماها بخدا نیست


گراهل نمازید بچسبید عزا را ! ...


هروقت که خواندید درست است،قضا نیست


زآن روز که سجّاده و منبر شده چینی


سوز و اثری هست ،ولی تویِ دعا نیست


اینقدر نگویید چرا یار نیامد!؟


مادام که دزدیم و ربا خوار ، بیا نیست


«محمدحسین بهدانی»


کشکول بیرجندی

اشعارگویشی محمد حسین بهدانی

https://telegram.me/kashkoolebirjandi