کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

عاقبت طنّازی

هرچند که پیرم وَ کمی اهل رژیمم


یا اینکه به تعبیر شما، نسل قدیمم


تنها به« تمنّای وصال تو یگانه»...


چندی است که در کویِ تلگرام مقیمم


حاجت به اذیّت شدنِ باد صبا نیست


سرمست به یک بازدم از سویِ نسیمم


وقتی به ملاطم نمک افزود ! خداوند


شعرم شکرستان شد و لبخند ندیمم


طنزم چو دوا می کند از جامعه دردی


پس بنده بلانسبت خیّام حکیمم


امّا صله ای بابت این کار ندیدم


نقّاد شدن کرده جدا از زر و سیمم


البته بجز نفت که گم شد دکلش هم


از هرچه خسارت به وطن خورده سهیمم


حتّی قلم و دفترِ صدپاره یِ شعرم


باچشمِ خودش دیده که از بیخ یتیمم


دستم به دعا سوی خداوند دراز است


پایم شده دولّا که شود قدّ گلیمم


روزی زخدا می طلبم اغلب و داده


امّا عملاً بنده ی شیطان رجیمم


از اینکه ردیفم شده محذوف چه باکم


تا وزن درست است از این عیب چه بیمم!


«محمدحسین بهدانی»



@kashkoletanzekolahfarangi

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد