کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

شهید

با اینکه میدونم بهشتی هستی

دلم میسوزه واسه خونِت شهید

روزائیکه ما می بینیم یقیناً...

نبوده حتّی تو گمونِت شهید


با پستی که گرفته با سهمیه

اون ورِ آبی شده هم سنگرت!

نبودنت سخته میدونم ولی...

ازاین کارا ،خونه دلِ مادرت


اسلحه تو دوباره بردار بیا

یاد بده به مردایِ این زمونه

اون وَرِ مرزیا فقط مانکن اند

دشمنِ اصلی تویِ خاکِ مونه


دشمن اصلی بخدا فساده

کاش ببینن رفیقایِ کورِ مون

چِل سالِ پیش ریشه ی ظلم و کندیم

کاش نکنن دوباره مجبورِ مون


هرجا دیدیم دزدی و اختلاسی

همیشه دست یه خودی تو کاره

پائین و بالای دلار یه فیلمه

قراره از پا ما رو در بیاره


وقتی ربا روزیِ بچه مون شد

راستِ حسینی همه مون بد شدیم

روسری ا رو فقرمون در آورد

تقصیر ما نیست اگه مرتد شدیم


قلم تو دستم به خودش میلرزه

دفترمم حوصله مو نداره

اینکه به نام مصلحت تو شعرم

درد و نگم ، کفرم و در میاره


"محمدحسین بهدانی"