کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

عید

عید یعنی بهارِ شیرینی

خوردنِ آنچه مُفت می بینی

گفتنِ جمله هایِ تکراری

دیدنِ چهره هایِ تزئینی

بوسه هایِ دروغ و مصلحتی

با لبانی جلوتر از بینی!

پُزعالیِ «لاکچری» بودن

البته با وسایلِ چینی

بی خیالِ گرسنه هایِ محل

گرچه دیگر نمانده مسکینی!...

با سهام عدالتِ دولت...

شده برچیده فقر،تضمینی

البته سالها ست دولتِ مان

ظاهراُ در کمالِ خوش بینی...

بابت حلِّ مشکلِ مردم

هست دنبالِ مرغ آمینی

جایِ تأثیر بر سیاستِ مان

شد سیاسی مسائل دینی

اختلاس و فساد و فحشا هم

شده جزو امورِ بالینی

طنز بود از نخست این شعرو

تلخ شد بیت هایِ پائینی

درد وقتی رسیده تا ذوقت

میشود شعر طنز،آیینی

«محمد حسین بهدانی»

@kashkoletanzekolahfarangi