کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

کشکول بیرجندی

شعر و گویش بیرجندی

هیئت ما!

درهیئت ما رونق اگرهست،صفا نیست


تنها عَلم وبیرقِ مان اهل ریا  نیست


زخمِ سرِمن حاصل دعوا سَرِ قیمه است


پندم مده ای شیخ که جایِ قمه ها نیست


تاطبل دو متری نکند جلبِ توجّه 


هرگز نظرِ دختر همسایه به ما نیست


آرایش او ویژه ی ایّام عزا هست


منظورندارد،هدفش کشفِ حیا  نیست


بدجور ترافیک شده بابت یک چای


خوب است که نسکافه از آداب عزا نیست


هرنوحه اگر یک میلیون هست،طبیعی است


مدّاح که علّافِ من و شخص شما نیست


صد باند اگر چیده شده در دو وجب جا


در باند صفایی است که در اصلِ صدا نیست


بر سینه زنان خُرده نگیرید که لُخت اند


گرهم که برقصند به یک ریتم، غِنا نیست


قصد هیئات از بنر و این همه تبلیغ


جذبِ کمک و نذر شماها بخدا نیست


گراهل نمازید بچسبید عزا را ! ...


هروقت که خواندید درست است،قضا نیست


زآن روز که سجّاده و منبر شده چینی


سوز و اثری هست ،ولی تویِ دعا نیست


اینقدر نگویید چرا یار نیامد!؟


مادام که دزدیم و ربا خوار ، بیا نیست


«محمدحسین بهدانی»


کشکول بیرجندی

اشعارگویشی محمد حسین بهدانی

https://telegram.me/kashkoolebirjandi


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد