پدربزرگم میگه اون قدیما
باچیزایِ نداشته حال میکردیم
باداشته هامون آخه مثل آدم!
زندگی،بی فکروخیال میکردیم
زوم ،نمیکردیم رو هِلالِ یک ماه!
سعی، واسه روزیِ حلال میکردیم
یه شا«ه»می دزدید همه شاکی بودیم!
یاانقلاب!یاقیل و قال میکردیم
سوسول بازی تو کارمون نداشتیم
کی آرزوهای محال میکردیم؟
یه آرزو مون مثلاً،همین بود
که خیلی هم براش جدال میکردیم...
اینکه،دوتاجمعه می داشت هفته مون
تاهمه شو صرفِ عیال میکردیم!
نه،اینجوری نِگام نکن منحرف
فکرنکنی که عشق وحال میکردیم
مافکرامون مثبت هیجده نبود
باعشقِ مون کسبِ کمال میکردیم
فسفرایِ مغزِمون و کی حروم...
برا سرودن ازیه شال! میکردیم
ما عشقامون برایِ زندگی بود
که زندگی بااون روال میکردیم
مؤمنایِ دوآتیشه!نداشتیم
بادینِ مون خدایی حال میکردیم
مشکلِ مون خُرافه هاس،کاش می شد
خُشکه مقدّسی رو چال میکردیم
محمدحسین بهدانی
لذت بردم جناب بهدانی.. تشکر.
ممنون